عوام و خواص روحانیت
عوام و خواص روحانیت از دیدگاه ملاصدرا و مطهری
آنهایی که قسمت اول را نخوانده اند اینجا کلیک کنند
صدرالمتألهين شيرازي در رساله سه اصل ، مبادي شرور و عوامل ماندن در عوامي و موانع ورود به جرگه خواص را در سه اصل بيان ميدارد كه عبارتند از:
1. جهل آدمي به معرفت نفس و حقيقت آدمي؛
2. حب جاه و مال و ميل شهوات و لذات و ساير تمتیعات؛
3. تسويلات نفس اماره و تدليسات شيطان مكار كه بد را نيك و نيك را بد جلوه مينمايد.
از اين رو ايشان در ادامه مباحث خود، به اهميت و ضرورت علمي ميپردازد كه انسان بواسطه آن حقيقت خويش را بشناسد و راه خروج از صفات نفساني را دريابد و حق را از باطل تشخيص دهد كه بتوسط آن علم به سيادت حقيقي و خردمندي معنوي نائل گشت. او اين علم را منحصر در معرفت بطون قرآن و حديث ميكند.
عوام و خواص روحانيت از منظر شهيد مطهري
يكي از دغدغههاي مهم و اساسي استاد شهيد مطهري، مسئله اصلاح روحانيت و تشكيلات مربوطه بوده است به همين جهت در آثاري چند به اين مهم پرداخته است. يكي از موضوعات مورد بحث استاد در اين باره مسئله عوام و خواص روحانيت است كه در لابلاي آثار ايشان مطالب ويژهاي يافت ميشود.
از ديدگاه استاد مطهري عوام روحانيت داراي اين ويژگيها هستند:
1. تقليد كوركورانه و تعصبهاي نابجا نسبت به گذشته؛
2. جمود، تحجر و ظاهرگرايي؛
3. ژستهاي عوامفريبانه؛
4. توجه به پستها و مقامات دنيوي و بيتوته در بيوت بزرگان كردن؛
5. گزافهگويي و مداحيهاي متملاقانه، و از سوي ديگر لكه دارد كردن و لجن مال كردن به اسم انتقاد؛
6. به جاي خدمت، راه بهره كشي و در خدمت گرفتن احساسات ديني را انتخاب ميكنند، دنبال پست ميروند، مسجد يا مسندي بر ميگزينند و احياناً براي مرجعيت.
7. براساس شكل و ظاهر قضاوت ميكنند. از نظر عوام، سكوت از سخن، سكون از تحرك، مردهوشي از زندهصفتي پر جلالتر است.
ايشان ميگويد:
«اگر بخواهيد بفهميد جمود با دنياي اسلام چه كرده است، همين موضوع راا در نظر بگيريد كه علي ابن ابيطالب را چي كشت؟ يك وقت ميگوئيم علي را كي كشت و يك وقت ميگوئيم چي كشت؟ اگر بگوئيم علي را كي كشت؟ البته عبدالرحمن بن ملجم، و اگر بگوئيم علي را چي كشت، بايد بگوئيم جمود و خشك مغزي و خشكه مقدسي. همين که كه آمده بودند علي را بكشند از سر شب تا صبح عبادت ميكردند. واقعاً خيلي تأثر آور است . علي به جهالت و ناداني اينها ترحم ميكرد.»
در مقابل خواص از منظر وي كساني هستند كه:
1. با تفكر و تعقل آزاد بدون جمود و ظاهرگرايي با پديدهها مواجه ميشوند.
2. تفقه در دين و اجتهاد ميكنند و امور را به دين عرضه ميكنند.
3. درك صحيحي از مقتضيات و نيازهاي زمان و فهم دقيق و عميقي از امور جديد و نوظهور دارند.
4. به حكم سوز و شور و علاقهاي كه به هدفهاي اسلامي دارند بدون هيچ چشم داشتي خدمت ميكنند.
5. فاصلههاي عوام فريبانه و وهمي اطراف خود را بر ميدارند.
استاد مطهري در مقاله «مشكل اساسي سازمان روحانيت» با رويكرد سازماني و اجتماعي يكي از مشكلات اساسي روحانيت را در عوام زدگي دانسته و معتقدند:
«آفتي كه جامعه روحانيت ما را فلج كرده و از پا درآورده است عوام زدگياست، عوام زدگي از سيل زدگي، زلزله زدگي، مار و عقرب زدگي بالاتر است.»
ويژگيهاي روحانيون عوام زده از منظر استاد شهيد عبارتند از:
1- روحانيون عوام زده پيشرو نيستند و نميتوانند هادي قافله باشند بلكه در عقب قافله حركت ميكنند.
2- به دنبال مسائل سطحي و غير اصولي ميروند.
3- سكوت را بر منطق و تحرّك و نفي را بر اثبات ترجيح ميدهند.
از اين رو عوام زدگي آثار مخرّبي را براي روحانيت به همرا ميآورد كه از جمله آنها:
1. ريا و مجامله و تظاهر و كتمان حقايق و آرايش قيافه بيحد و حصر شيوع پيدا ميكند.
2. مريدداري و رقابت در جذب مريدان گسترش مييابد.
3. آزادمردان و اصلاحطلبان واقعي را دلخون ميكند و جلوي اصلاحات و پيشرويها را ميگيرد.
4. بر سر راه آزادي فكر و آزادي بيان مانع ايجاد ميشود.
5. به نيازهاي روز پاسخ گفته نميشود و انتظارات نسل نو برآورده نخواهد شد.
6. فرصت طلباني كه هيچ اعتقادي به دين و اسلام ندارند وارد عرصه ميشوند. و احساسات نو و بلند نسل نو را از روحانيت به سمت خود ميكشانند.
نوشته سید مهدی موسوی گروه حوزه علمیه
پی نوشته ها :
1.رساله سه اصل،ملا صدرا
2. اسلام و مقتضيات زمان؛استاد مطهری